یاداشت ها

«محال است که هنرمندان بمیرند»

 تانیا شعفی

بد اخلاقی یک برنامه تلویزیونی و بی احترامی کردن عوامل آن، به استاد «سهراب محمدی» موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز، خواننده و نوازندهٔ دو تار کُرد کرمانج، این واقعیت را پر رنگتر کرده که مدیران سیما سواد رسانه ای ندارند و با استاندارد روز دنیای برنامه سازی آشنا نیستند و سرگرمی را با لودگی اشتباه گرفته اند.

نقل است؛ «در روستایی سرسبز فردی که به دلیل بد اخلاقی هایش از سوی مردم طرد شده بود و کسی حتی سلامش را پاسخ نمی داد، تصمیم گرفت چشمه زلال روستا را که منبع آب مردم بود، آلوده و آب را به انتقام بی محلی کردن مردم کثیف کند.

مردم که متوجه این وضعیت شدند برای او کمین گذاشته و در حین آلوده کردن آب او را گرفتند و از او پرسیدند چرا چنین می کند؟ فرد بداخلاق پاسخ داد: دیرزمانی است همه من را فراموش کرده اند، با خود فکر کردم شاید با این کار یادم کنید و دوباره با من سخن بگویید و یا شاید حداقل درباره ام با همدیگر صحبت کنید!»

این داستان هم در حال حاضر مشابه وضعیت صدا و سیما شده است. صدا و سیمایی که پس از افت محسوس مخاطبان، هر بار با ایجاد جنجالی مدیران آن می خواهند دوباره مردم به آن ها نظری کرده و یا حداقل درباره محتوای برنامه ها با هم صحبت کنند. محتواهایی که دیرزمانی است دیگر چندان به مذاق مخاطبان خوش نمی آید.

اخیرا شبکه ٣ سیما، در برنامه (خودمونی) که با نامش بسیار غریب است، به یکی از اساتید هنری کرد کرمانج خراسان بی احترامی کرده و نوا و آواز این هنرمند نامی کشور را دستمایه تمسخر قرار داده است.

در این برنامه که شب گذشته با اجرای مهران رجبی از شبکه سه پخش شد، پس از پخش قسمتی از ترانه فولکلور کردی (شاره جان) توسط استاد شریف «سهراب محمدی» مشهور به «سهراب بخشی»، از یک شرکت کننده خواسته می‌شود صدای او را تقلید کند و به این بهانه اسباب سرگرمی فراهم کنند!

بسیاری از مخاطبان فضای مجازی که حتی از وجود این برنامه در شبکه ٣ اطلاعی هم نداشتند پس از باز پخش این کلیپ در صفحات مجازی به این موضوع واکنش نشان دادند. هر چند پس از حجم بالای انتقادات شکل گرفته مردمی، مهران رجبی مجری این برنامه به سبک و سیاقی عجیب و غیر آشنا از مردم عذرخواهی کرد اما باید گفت:

درحفظ آبرو ز گهر باش سخت تر

کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش

حال سوال اینجاست؛ آیا مدیران سیما به غیر از تمسخر کار دیگری برای سرگرم کردن مردم ندارند؟ آنها که اصولا با مفهوم و استاندارد برنامه های روز سرگرمی دنیا آشنا نیستند، چرا به لودگی روی آورده اند و هنر این مرز و بوم را به سخره گرفته اند؟ مدیرانی که سواد رسانه ای ندارند، با هنر و فلکلور آشنا نیستند، آداب نمی دانند، بزرگان را نمی شناسند، موسیقی به گوششان نخورده است، اصول برنامه سازی نمی دانند… و سرگرمی را با لودگی یکی دانسته اند؛ گویی «آیینه شان را گم کرده اند»، پس بهتر است آیینه را روبه روی خود بگیرند و کمی بیاندیشند.

برای آشنایی مدیران و تولیدکنندگان و مجریان این برنامه به اصطلاح (خودمونی) که رنگ و بوی خودمانی بودن هم نمی دهد! باید بگوییم که استاد سهراب محمدی (زادهٔ ۱۳۱۷ در مانه و سملقان – درگذشتهٔ ۲۲ مرداد ۱۳۹۹)، موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز، خواننده و نوازندهٔ دو تار کُرد ایران بود. او آخرین بازماندهٔ بخشی‌های خودبند کرمانج شمال خراسان بود که مدرک درجه یک هنری معادل دکتری نوازندگی و خوانندگی را نیز دریافت کرده بود.

او که از ١٠ سالگی نواختن دوتار و خواندن شعرهای کردی را آغاز کرده بود، تا آخرین لحظات عمرش دوتار خود را بر زمین نگذاشت.

محمدی از ابتدای تأسیس رادیو کرمانجی با صدا و سیمای مرکز خراسان همکاری می‌کرد و این همکاری تا آخرین روزهای عمر او ادامه داشت.

نخستین بار فوزیه مجد، مادر اتنوموزیکولوژی موسیقی نواحی، او را به جامعه هنری معرفی کرد. محمدی نخستین خوانندهٔ کُرد کرمانج بود که همکاری خود را با رسانه رادیو آغاز کرد و در برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی و همین‌طور جشنواره‌های مختلف ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ حضور داشت. موسیقی و هنرِ سهراب محمدی، علاوه بر ایران در کشورهای آسیای میانه نیز شناخته شده‌است. قطعاتی همچون: (شاره‌جان، آهنگ طوفان، شهید، لی یاره، گُلا من) از جمله آثار استاد سهراب محمدی به‌شمار می‌آیند.

در اردیبهشت ۱۳۹۷، مراسم تجلیل و بزرگداشت سهراب محمدی در مجتمع فرهنگی و هنری مانه و سملقان برگزار و در این مراسم از سردیس سهراب محمدی رونمایی شد و در سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر نیز جایزهٔ باربد بهترین آلبوم موسیقی نواحی به آلبوم موسیقی «شمال خراسان» اثر سهراب محمدی تعلق گرفت.

استاد محمدی به دلیل وجود بیماری، در ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، در سن ۸۲ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت. یادش جاوید و مانا.

و در پایان؛ درختان بارور خم می شوند و مردمان بزرگ متواضع می گردند، اما شاخه های خشک و مردم نادان می شکنند و خم نمی شوند و به قول شیخ اجل سعدی شیرازی: «محال است که هنرمندان بمیرند و بی هنران زنده بمانند و جای آن‌ها را بگیرند».

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا