منصور ساعی
یکی از ابعاد مهم مرگ و میرهای کرونایی، حذف ارتباطات انسانی حضوری، مناسک و هنجارهایی تدفین و خاک سپاری و سوگواری جمعی است. در واقع به دلیل خطرات سرایت بیماری کرونا به دیگران، مراسم تدفین و تشییع و تدفین جمعی جان باختگان کرونایی وجود ندارد. فقدان حضور و مناسک مراسم سوگواری جمعی می تواند به «سندرم یا بیماری سوگ ابرازنیافته» منجر شود.
سوگواری جمعی به عنوان یک آیین یا مراسم، محشون از ارتباطات انسانی، کنش و تعامل و گفتگو و همدلی و همدردی جمعی است. نتیجه ارتباطات انسانی همدلانه در مناسک سوگواری جمعی، تسلی خاطر بازماندگان، پذیرش آسان تر مرگ متوفی، برونی کردن احساسات و تالم ها و درک احساس همدردی و شریک غم بودن دیگران در غم خود است.
سندرم سوگ ابرازنیافته کرونایی، یک از پیامدهای سوگواری در تنهایی برای فرد یا افرادی است که بدون حضور اقوام و خویشان و بستگان و دوستان به سوگواری برای عزیز از دسته رفته خویش می پردازند. این سندرم می تواند پیامدهای روانی بغرنجی نظیر انزوا، افسردگی، خودکشی و نظایر آن را در پی داشته باشد.
سندرم سوگ ابرازنیافته به مداخله جدی و ضروری ارتباط شناسان، جامعه شناسان، روان شناسان و متخصصان ارتباطات سلامت و روزنامهنگاری سلامت نیاز دارد.
با گسترده شدن به همه نقاط ایران و تداوم بحران همهگیری کرونا در ایران طی یک سال ونیم گذشته، کنشگری رسانه های رسمی به اعلام آمار رسمی کشتهها و خسارتها و هشدارهای بهداشتی و تولید مطالب آموزشی نحوه پیشگیری و تاکید بر رعایت پروتکلهای بهداشتی محدود ماند و کمتر به برنامهریزی ارتباطی و رسانه ای هدفمند و مدیریت محتوا در راستای آشناکردن مردم با بیماری نامرئی و مسری کووید١٩ ترویج شیوههای زیست کرونایی و ترغیب شهروندان به تغییر رفتار، کاهش آسیبهای روانی ناشی از کاهش تعاملات انسانی، کاهش اضطراب و استرس، افزایش تابآوری اجتماعی، تقویت سرمایه اجتماعی و تقویت امید اجتماعی پرداختهاند.
از همه مهمتر اصلا به سوگواری در تنهایی و پدیده «سندرم سوگ ابرازنیافته» و شیوههای مواجهه درست با شوک مرگهای سریع و غیرمنتظره کرونایی نپرداختهاند.