سیاست نه شرقی نه غربی: راهبردی برای استقلال و خودکفایی ملی

سیاست «نه شرقی نه غربی» به عنوان یک راهبرد کلان و اصولی، نشاندهنده موضعی مستقل و خوداتکا در عرصه روابط بینالملل است که بسیاری از کشورها، به ویژه ایران، آن را به عنوان محور اصلی سیاست خارجی خود انتخاب کردهاند. این سیاست، به معنای اجتناب از وابستگیهای بیپایه به قدرتهای بزرگ شرق یا غرب، و تمرکز بر حفظ منافع ملی، استقلال و خودکفایی کشور است.
مفهوم و ریشههای تاریخی
سیاست «نه شرقی نه غربی» در بستر تحولات جهانی قرن بیستم شکل گرفت. این مفهوم عمدتاً پاسخی بود به دو اردوگاه قدرتمند شرق (با محوریت اتحاد جماهیر شوروی سابق) و غرب (با محوریت ایالات متحده آمریکا) که در دوران جنگ سرد، جهان را به دو قطب تقسیم کرده بودند. بسیاری از کشورهای جهان سوم به دنبال راهی بودند که نه زیر سایه شرق قرار بگیرند و نه غرب، بلکه مسیر مستقلی برای توسعه و امنیت خود پیدا کنند.
در ایران، پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، این سیاست به صورت رسمی و جدی مطرح شد تا استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور از سلطه و نفوذ دو بلوک شرق و غرب تضمین شود. این موضعگیری، در واقع تأکیدی بود بر خوداتکایی، خودکفایی و تلاش برای شکلدهی به روابط متوازن با سایر کشورها.
اهمیت سیاست نه شرقی نه غربی
اجرای سیاست «نه شرقی نه غربی» به چند دلیل حیاتی است:
۱. حفظ استقلال سیاسی: وابستگی به قدرتهای بزرگ میتواند منجر به از دست دادن حق تصمیمگیری مستقل و نفوذ در سیاستهای داخلی و خارجی کشور شود. این سیاست مانع از تسلیم شدن در برابر فشارهای خارجی میشود.
۲. توسعه اقتصادی خودکفا: با تمرکز بر اقتصاد داخلی، کاهش وابستگی به واردات و تقویت تولید ملی، کشور میتواند در برابر تحریمها و فشارهای اقتصادی مقاومت کند.
۳. تعادل در روابط بینالملل: این راهبرد به کشور امکان میدهد که بدون تعصب یا وابستگی، روابط خود را با کشورهای مختلف جهان بر اساس منافع ملی تنظیم کند.
۴. حفظ فرهنگ و هویت ملی: نفوذ سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ اغلب با همراهی تغییرات فرهنگی و اجتماعی همراه است. استقلال سیاسی در این سیاست، به حفظ فرهنگ و هویت ملی کمک میکند.
چالشها و فرصتها
با وجود مزایای بسیار، اجرای سیاست «نه شرقی نه غربی» با چالشهایی نیز همراه است. محدودیت در همکاریهای بینالمللی و فشارهای اقتصادی از سوی قدرتهای بزرگ، از جمله موانع جدی در مسیر استقلال کامل است. همچنین، جهان امروز به شدت جهانیشده و وابستگیهای اقتصادی و تکنولوژیکی پیچیده است که اجتناب کامل از هرگونه رابطه با قدرتهای بزرگ را دشوار میکند.
اما از سوی دیگر، فرصتهای فراوانی نیز وجود دارد. تقویت دیپلماسی چندجانبه، همکاری با کشورهای در حال توسعه، توسعه فناوریهای داخلی، و ارتقای توان نظامی و اقتصادی، زمینهساز تحقق اهداف این سیاست است.
سیاست نه شرقی نه غربی در عمل
برای تحقق این سیاست، باید ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور به گونهای سامان یابد که کمترین وابستگی به خارج وجود داشته باشد. از سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی گرفته تا ارتقاء فناوری و آموزش نیروی انسانی، همه باید در راستای خودکفایی ملی برنامهریزی شوند.
در حوزه روابط خارجی نیز، باید راهبردی متوازن اتخاذ شود؛ کشور باید با همه طرفها در چارچوب منافع ملی و احترام متقابل ارتباط برقرار کند، اما از هرگونه تعهد یا قرارداد یکجانبه که استقلال کشور را تهدید میکند، خودداری نماید.
نتیجهگیری
سیاست «نه شرقی نه غربی» نه صرفاً یک شعار سیاسی، بلکه یک راهبرد عملی برای حفظ استقلال، ارتقاء خودکفایی و توسعه پایدار ملی است. این سیاست به کشور اجازه میدهد تا با اتکا به توان داخلی و مدیریت هوشمندانه در عرصه بینالملل، جایگاه خود را به عنوان یک کشور مستقل و مقتدر حفظ کند. در جهانی که قدرتها به دنبال گسترش نفوذ خود هستند، حفظ این راهبرد میتواند کلید موفقیت و بقا در میدان رقابتهای جهانی باشد.




